بانگ رحیل
تمثیلهاى عبرت آموز
خداى رحمان به آدمیان مى فرماید:
یَابْنَ آدَمَ!
1. مَثَلُ الْعَمَلِ بِلا عِلْم، کَمَثَلِ الرَّعْدِ بَلا مَطَر.
2. وَمَثَلُ الْعِلْمِ بِلا عَمَل، کَمَثَلِ الشَّجَرِ بِلا ثَمَر.
3. وَمَثَلُ الْعِلْمِ بِلا زُهْد وَخَشْیَة، کَالْمالِ بِلا زَکاة وَ الطَّعامِ بِلا مِلْح وَکَزَرْع عَلَى الصَّفا.
4. وَمَثَلُ الْعِلْمِ عِنْدَ الاَْ حْمَقِ، کَمَثَلِ الدُّرِّ وَالْیاقُوتِ عِنْدَ الْبَهیمَةِ.
5. وَمَثَلُ الْقُلُوبِ الْقاسیَةِ، کَمَثَلِ الْحَجَرِ الثّابِتِ فِی الْماءِ.
6. وَمَثَلُ الْمَوْعِظَةِ عِنْدَ مَنْ لا یَرْغَبُ فیها، کَمَثَلِ الْمِزْمارِ عِنْدَ اَهْلِ الْقُبُورِ.
7. وَمَثَلُ الصَّدَقَةِ بِالْحَرامِ، کَمَثَلِ مَنْ یَغْسِلُ الْعَذَرَةَ بِبَوْلِه!
8. وَمَثَلُ الصَّلاةِ بِلازَکاةِ الْمالِ، کَمَثَلِ الْجَسَدِ بِلارُوح.
9. وَمَثَلُ الْعَمَلِ بِلا تَوْبَة، کَمَثَلِ الْبُنْیانِ بِلا أَساس.
10. أَفَأَمِنُوا مَکْرَ اللّهِ؟! فلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ.
اى فرزندآدم!
1. عمل و کردارِ بدون دانش و معرفت، همانند «رعدِبى باران» است.
2. و دانشِ بدون عمل و کردار، به سان «درخت بى ثمر» است.
3. و دانشِ بدون زهد و خشیت، همچون «ثروت بى زکات و غذاى بى نمک و کِشت و کار بر سنگ صاف» است.
4. و دانشْ نزد احمق، به مانند «دُرّ و یاقوت نزد چهارپایان» است.
5. و دلهاى سخت شده و قساوت اندود، مانند «سنگِ فرورفته در آب» است. [وهمچنان که آبْ در سنگ نفوذ نمى کند، موعظه نیز در دلهاى قساوت آلود، اثر نمى بخشد.]
6. و موعظه نزد کسى که به آن میل و رغبت ندارد، چونان «ساز و آهنگ نزد مردگان» است.
7. و صدقه دادن با مال حرام، مانند «شستن مدفوع با ادرار» است!
8. و نماز بدون زکاتِ مال، همسان «بدن بى روح» است.
9. و عمل و کردار بدون توبه [و بازگشت به خداوند ]چونان «ساختمان بى پایه و اساس» است.
10. آیا مردمان از مکر و تدبیر خداوند، غفلت ورزیده و خود را از آن در امان پنداشته اند؟! پس، کسى خویشتن را از تدبیر و کیفر خداوند در امان نمى بیند، مگر مردمان زیانکار.
آیین الهى، مجموعه اى است داراى ابعاد و اجزاى گوناگون و هماهنگ. این آیین، آنگاه سعادتى جاوید و حیاتى طیّبه را به ارمغان مى آورد و پیروان خود را به زندگى خجسته رهنمون مى شود و آنان را به قلّه کمال و شهد وصال مى رساند که به همه ابعاد آن توجّه شود و تمامى قوانین آن جامه عمل بپوشند و رهروان راستین آن به مجموع اجزاى آن دل بسپارند. گرفتن پارهه ایى از اوامر و نواهى و قوانین دین و وانهادن پارهه ایى دیگر، گرچه در برخى از موارد و به همان مقدارِ أخذ شده، سودمند است، امّا نمى توان از آن انتظارى در خور داشت، و اى بسا که پاره پاره کردن دین و گرفتن برخى از آن و وانهادن بعضى دیگر، نتیجه معکوس بدهد و ره آوردى نامبارک به بار آورد.
از پیکرى «مُثله شده» و پاره پاره، چه انتظارى مىتوان داشت؟!
اى ز من دزدیده علمى ناتمام **ننگت آمد که بپرسى حال دام
هم بچیدى دانه مرغ از خرمنش **هم نیفتادى رَسَن در گردنش
دانه کمتر خور مکن چندین رفو**چون «کُلُوا» خواندى، بخوان «لاتُسْرِفُوا»!
*****
از اوج آسمان – على اکبرمظاهرى